در این پژوهش اثر بازدارندگی دو بازدارنده خوردگی آلی با نامهای 2-آمینو 5-نیتروتیازول (Enheptin) و 2-آمینو سولفونیک اسید 2-Aminoethanesulfonic acidبر فولاد کربنی 4130 در محلول اسید کلریدریک به کمک آزمونهای آزمایشگاهی پلاریزاسیون تافل (Tafel) و تئوری تابع چگالی (DFT) (به کمک نرم افزار Gaussian 09W) بررسی و مقایسه شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت بازدارندهها در محیط اسیدی میزان درصد بازدارندگی بیشتر شد. هر دو ماده بازدارنده آلی بر واکنشهای کاتدی (احیای هیدروژن) و آندی (انحلال فلز) تاثیر گذاشتند، لذا می توان این مواد را به عنوان بازدارندههای خوردگی ترکیبی طبقه بندی نمود. با افزایش غلظت این دو بازدارنده در محیط اسیدی میزان اثربخشی بازدارندگی بیشتر شده و در غلظتهای ثابت اثربخشی Enheptin بیشتر از ماده 2-Aminoethanesulfonic acidبود. نتایج و پارامترهای استخراج شده از تئوری تابع چگالی )نرم افزار (Gaussian 09W نیز نشان داد تمایل شیمیایی و الکترونی اوربیتالهای اتمی مولکول Enheptin به سطح فلز بیشتر بود.
*جوادپور، سیروس - استاد، دانشکده مهندسی، بخش مهندسی مواد، دانشگاه شیراز، ایران
حسینزاده، علیرضا - دکتری مهندسی مواد، دانشکده مهندسی، بخش مهندسی مواد، دانشگاه شیراز، ایران
کلمات کلیدی: فولاد کربنی، بازدارنده خوردگی، تئوری تابع چگالی، آزمون پلاریزاسیون تافل